کران

دواش جز می چون ارغوان نمی‌بینم

کران

دواش جز می چون ارغوان نمی‌بینم

تا کدام اندیشه برون تراود و چه مایه ای داشته باشد.

آخرین مطالب

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تکرار» ثبت شده است

حلاوتی است دگر

جمعه, ۶ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۳۸ ق.ظ
اظهار تنفر از تکرار خودش تکراری است ولی به شدت از تکرار بدمان می‌آید. تکرار فقط این نیست که امروز ببینی همان کارهای دیروز را انجام دادی. فقط این نیست هم نه. تکرار اصلا این نیست. تکرار این است که  مثلا فکر کنی داری کار جدید انجام می‌دهی و بعد می‌بینی مورچه‌ای بیش نیستی که در میان انبوه مورچه‌های دیگر گیر افتاده‌ای و فرقی نداری. تعریف مشخصی ندارد ، اگر داشت تکلیفمان با آن روشن بود. انسان قرن‌ها از تکرار فرار کرده است. تکرار در درون ذات انسان است ، انسان از خودش هم فرار می‌کند ، پس بی‌خود نیست که بگوییم اکثر کارهایی که انسان می‌کند برای این است که یک جوری تکرار را بشکند. اگر کسی ناراحت می‌شود و افسرده برای این است که به فکر خودش بدجوری درون روزمرگی افتاده است. جدید هم نیست. سابقه طولانی‌ای دارد تاریخ. باور کنیم دیکتاتور ها برای فرار از روزمرگی کشور گشایی می‌کرده اند و بعد هم تاریخ آن‌ها را انداخته بین اسم های دیگر. تاریخ هم موجود عجیبی است. همه را انگار می‌اندازد پیش تکراری ها. تاریخ خودش را هم انداخته پیش تکراری ها.البته یک سری از دستش در رفته‌اند. پس منطقی‌ است در مواجهه با هرچیز اول باید به این فکر کنیم که این هم از همان تکراری هاست : که هزار بار تکرار شده. خلاصه سخن نو کم پیدا می‌کنید که حلاوتی دگر باشد آن‌را. هفتصد سال پیش سعدی هم کم پیدا می‌کرده ، برای همین رفته  کل دنیا را گشته. آخرش هم چیز خاصی پیدا نکرده. خودش شروع کرده حرف جدید زدن. نویسنده‌ها هم همین‌طور بوده‌اند. در میان سطرهای داستان‌ها و نوشته‌هایشان دنبال فرد و شخصیتی می‌گشتند که بگذارد زیر پا همه‌ی این قصه‌ها را و برای خودش زندگی کند مثلا. بعد حتی کارگردان‌های واقعی هم دنبال همین بودند و احتمالا هستند. اگر ما فایت‌کلاب را دوست داریم به خاطر این است که می‌خواهد با تمام عادت هایمان بجنگد. اگر از کلمه به کلمه ی خداحافظ گری کوپر لذت می‌بریم به خاطر این است که لنی از همه چیز و از جمله از خودش فرار می‌کند و  دنبال یک چیز دیگر است. اگر عصر جدید بعد از هفتاد سال هنوز یکی از بهترین هاست برای این است که چاپلین در هیچ چارچوبی نمی‌گنجد  و این در چارچوب نگنجیدن خودش یعنی نو یودن. خلاصه این ویژگی های آدم ماجرایی است برای خودش ...
  • محمدجواد

بیست بار پشت سر هم بلند بگو تکرار

جمعه, ۵ مهر ۱۳۹۲، ۰۹:۴۱ ب.ظ

هر چیزی رو تکرار کنی معنی‌اش رو از دست میده. بدی‌اش همینه دیگه.عادت می کنی به یه چیزی بعد اون دیگه برات معنی نداره و مهم نیست. فقط از دور خوبه.

  • محمدجواد