کران

دواش جز می چون ارغوان نمی‌بینم

کران

دواش جز می چون ارغوان نمی‌بینم

تا کدام اندیشه برون تراود و چه مایه ای داشته باشد.

آخرین مطالب

انتها

يكشنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۵، ۰۶:۴۵ ق.ظ

به انتهای مسیر رسیده ایم.

دیشب علی زنگ زد که مسیر طبس اصفهان بسته شده و ماشین در طبس مانده و کاری نمی شود کرد. بلیت ها و این ها را چک کرده بود و چند بار هم به من زنگ زد که گفتم بمان همانجا فردا برو. ولی برگشت باز و صبح ساعت چار و نیم صبح رسید با به قول خودش جابجایی صفر.

صبح می خوابیم. حوصله مان سررفته است و بیرون سرد شده. علی نمی داند چه کار کند. شروین خسته شده و می خواهد زودتر برگردد. دو نفر مانده ایم. نمی دانیم چه کنیم. علی بلیت می گیرد دوباره برای تهران. شروین می خواهد فردایش بلیت قطار بگیرد که خب چه کاری است دو نفری  تنها بروند و قرار می کنند همین امروز با هم بروند. دیشب زنگ زدیم چندجا و برنامه کویر را هم سرما و خستگی  کنسل کرد. کویر هم نرویم دیگر نمی ارزد. در این سرما دو نفری چند روز بمانیم چه کار کنیم. زنگ می زنم کاظم که ما هم بلیت بگیریم با این ها و برویم و تهش موافقت می کند. اینطور برنامه را کلا کنسل می کنیم ! 

الان از وسط راه طبس خور می نویسم و میان این کویرهای وحشی و تنها مانده هستم، موازی راه حلوان به عروسان که مسیری است برای پیمودن در آینده. اطرافمان برفی است و خدا می داند چه قدر سرد. چار نفری هستیم. سفر خوب بود و هست و هر لحظه اش ماجراست و این چیزها.

این پانزده روزی که در خاک وطن گذراندم خیلی چیزها آموخت و خیلی دیدیم و دیگرطور فکر کردیم. باز چیزهایی خواهم نوشت. الان خسته ایم.

  • محمدجواد

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی