نوایی
شنبه, ۶ آذر ۱۳۹۵، ۱۰:۳۶ ب.ظ
یک چیز به خصوصی در این قطعه هست. نمی دانم کجایش ، هیچ آهنگی هم ندارد رویش. صدایش آهنگین است ، سبک اش. باید شنید. حزن خاصی که در برمیگیرد آدم را. نوایی نوایی از ابراهیم شریف زاده.
صحبتی می کردیم درباره این قدیمی ها. افتادن تک تک شان و سربلند نکردن درختی دیگر. ماجرای تلخی است. موسیقی مقامی به فراموشی سپرده می شود ، آلات چندصد ساله موسیقی از بین می روند همانگونه که سبک های زندگی چندهزار ساله دامنه های زاگرس از بین می روند یا روستاهای کویری خالی از سکنه می شوند. تاریخ ما خلاصه می شود در چند چیز که همه مردم جهان در آن مشترک می شوند. این جهانی شدن مکافاتی است. دیگر به سختی می توان چیز دیگری بود. واقعا چیز دیگری «بود» یا دید. تنوع جهان ما بیشتر و وجود ما هر روز ضعیف تر می شود. فکرهای قدیمی انسان که حاصل زندگی همه ی نسل ها بود و ریشه در خاک و طبیعت داشت ، دیگر آرام آرام فراموش می شود و چیزهای «نوینی» جایشان را می گیرد. انسان موجود غریبی است ، داشته هایش را گرد می آورد و ناگهان همه را برای سودایی که لحظه ای مشغول اش می کند نابود می کند.
- ۹۵/۰۹/۰۶