کران

دواش جز می چون ارغوان نمی‌بینم

کران

دواش جز می چون ارغوان نمی‌بینم

تا کدام اندیشه برون تراود و چه مایه ای داشته باشد.

آخرین مطالب

در میان روز‌های سریع‌گذرنده

جمعه, ۱ شهریور ۱۳۹۸، ۱۱:۳۶ ق.ظ

برای روزنامه شریف نوشتم.

صعود سراسری گروه‌کوه دانشجوی شریف به دماوند هفته‌ی گذشته انجام شد و قرار است من چیزکی درباره‌ی آن بنویسم. با همنوردان از چهار جبهه به صورت هم‌زمان صعود کردیم و پنج‌شنبه بر روی قله بودیم. جزییات‌اش که چگونه بود و چه کسانی درگیر بودند و هماهنگی‌ها چطور انجام شد را می‌توان در گزارش‌های رسمی پیدا کرد و اینجا درباره‌ی آن‌ها بحثی اگر شود جز خستگی خواننده نتیجه‌ای دربر ندارد. چیزی که می‌خواهم بدان بپردازم این است که -لااقل از دید من- دماوند رفتن با گروه‌کوه چگونه چیزی است؟ بحثی معروف هست که اگر تمامی جزییات یک واقعه را توصیف کنیم، درباره‌ی آن‌که آن واقعه چگونه احساس می‌شود، این‌که فرد ناظر در آن موقعیت آن رویداد را چگونه «می‌دیده» است چیزی نگفته‌ایم. متن حاضر تلاشی‌ است برای بیان چگونگی تجربه‌ی یکتای صعود به دماوند، که البته نگارنده باور دارد میان تجربه‌ی او و تجربه‌ی سایر همنوردان پیوندی وجود دارد و شباهت‌هایی.

صعود به دماوند بیش از هرچیز تجربه‌ای است از یک کوهنوردی خوب، دشوار به همراه گروهی هم‌دل، و تمام ویژگی های آن را دربر دارد، همان ترجمان زندگی بودن: تمرین اراده برای رسیدن به قله، صبوری و شکیبایی، همدلی و همراهی برای با هم رفتن و با هم بودن. تمرین ارتباط گرفتن با طبیعت و فروتنی دربرابر مظاهر شکوهمند آن، یعنی تمرین دیدن طبیعت نه به صورت تکه‌هایی از سنگ و خاک بلکه به صورت یک کل متصل به هم و نظام‌مند. زمین بیش از هرچیز به ما می‌آموزد، درس‌هایی ساده و عمیق.

و جنبه‌هایی متفاوت‌تر. دماوند نمادی است از سرزمین ایران، نمادی شاید بیش از همه فراگیر. در لحظات صعود و فرود همواره آگاهانه و ناخودآگاه به یاد این هستیم که در حال زندگی با کوهی هستیم که با تجربه‌ی مشترک ایرانیان و زندگی‌شان در طول قرن‌ها پیش از ما گره خورده. بلند‌ترین نقطه‌‌ی سرزمین که همواره نظاره‌گر هر تلخ و شیرینی که در طول این‌ سال‌ها گذشته بوده و صبور و آرام لابد می‌گفته که «این نیز بگذرد». پیوند مشترک میهن را احساس کردن شاید آن هنگام به اوج خود برسد که در نزدیکی‌های قله -و این رسمی‌ است قدیمی در گروه‌کوه شریف- شعر آرش (سیاوش کسرایی) را می‌خوانیم، زمانی‌ که طنین حماسی‌اش و تعلق‌خاطر به داستان‌‌اش را بیش از هر وقت درون خود احساس می‌کنیم. جان‌هایمان با رشته‌ی گذشته به هم بسته شده و خود و سایر هم‌نوردان را یگانه‌تر می‌بینیم.

دماوند بی‌شک گل سرسبد برنامه‌های گروه است، بیش از هر برنامه‌ی دیگر برای آن تلاش و برنامه ریزی می‌شود و کل گروه در تب‌وتاب آن است. دماوند البته نه دشوارترین برنامه‌ی گروه است و نه دشوارترین برنامه‌ای که همنوردان می‌روند ولی به طرز ویژه‌ای با آن برخورد می‌شود، و این آگاهی جمعی هست که دماوند به بهترین شکل برگزار شود. داستان برنامه‌ریزی و تلاش‌های همنوردان برای صعود به این قله داستان مفصلی است، با این حال تمامی این تلاش بیش از هرچیز خودش را وقتی به قله می‌رسیم نشان می‌دهد. در تمامی طول راه این توصیه هست که از فکر کردن و یا نگاه کردن به قله خودداری کنیم و فقط به قدم‌های آینده توجه کنیم، ولی مشکل می‌توان از وسوسه‌ی تصور لبریز شدن از شادی هنگام رسیدن به بام‌ایران خودداری کرد. شادی جمعی حاصل از دیدن همنوردان -چه هم‌تیمی و چه صعود کرده از جبهه‌ای دیگر از کوه- که همگی سالم و سرحال حالا اینجا هستند، تلاشی که ثمریافته. برخی بر روی قله می‌گریند، برخی با صدای بلند مشغول تبریک و صحبت هستند و برخی هم مشغول درآغوش گرفتن یک‌دیگر: دوستی‌ای که حال رشته‌ای دیگر به تاروپود آن افزوده گشته. هم‌خوانی سرود ای‌ایران نیز باز یادآور پیوندخورده بودن با نمادی از میهن است، و هم بازتابی از سرود قله‌های پیشین با جمعی مشابه که خوانده شده بودند.

البته روایت این صعود این‌قدر هم خطی و زیبا نیست و مثل تمامی تجربیات دیگر انسان پر است از لحظات نخواستنی و یا معمولی. سردرد‌های ناشی از ارتفاع، بی‌حوصلگی ناشی از نرسیدن، ناسزا گفتن به خود برای تصمیم به صعود و ناراحتی های گوناگون سیستم گوارشی به کرات پیش می‌آیند. ذهن هم مدام می‌شود که درگیر گرفتاری‌های روزمره گردد و توجهی نکند به اطرافش و نبیند، و یا ناراحتی بین اعضای تیم که پیش بیاید. و البته که کوه تلاشی است برای بهتر زیستن در چارچوب همین مشکلاتی که پیش می‌آید و همه با آن دست و پنجه نرم می‌کنیم. من به‌خصوص توجه به نفس عمیق و منظم کشیدن را که برای رسیدن اکسیژن کافی به خون ضروری است را دوست می‌دارم، تجربه‌ای است از تلاش برای راندن افکار مزاحم و متمرکز شدن اراده فقط بر روی نفس کشیدن و گام برداشتن منظم.

فکر می‌کنم کسانی که در این تجربه مشترک بوده‌اند صعودشان به دماوند با گروه را جز تجربیات دست اولشان بدانند، کارهایی که به تلاش و صرف عمر می‌ارزند. امید که زندگی غنی گردد و کار درست و درست‌کاری فراوان.

  • محمدجواد

نظرات (۱)

  • مجله اینترنتی لبخند
  • سلام رفیق مارو لینک نمیکنی تو سایتت؟

    عنوان:چت روم

    لینک:http://www.parsigap.com/

    بازم بهت سر میزنم لینک کرده باشی خوشحال میشم نکردی هم همین که خوندی نظرمو ممنونتم

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی