کران

دواش جز می چون ارغوان نمی‌بینم

کران

دواش جز می چون ارغوان نمی‌بینم

تا کدام اندیشه برون تراود و چه مایه ای داشته باشد.

آخرین مطالب

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پیمان خاکسار» ثبت شده است

مرگ فرا می‌رسد

جمعه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۲، ۱۲:۱۰ ق.ظ

  این کتاب مرا نابود کرد.اون رو از دست ندید. بعدها یک یادداشت مفصل درباره ی خودش و فیلمش می نویسم.

«[راوی یک تفنگ روی شقیقه‌ی یک کارمند ساده یک فروشگاه زنجیره ای به نام ریموند ک.هسل گذاشته]   جای خالی را پر کن. وقتی ریموند بزرگ شود دوست دارد چه کاره شود؟

تو گفتی می خواهم بروم خانه.من فقط داشتم می‌رفتم خانه. خواهش می کنم.

گفتم چرت نگو. دوست داشتی زندگی‌ات را چگونه می گذراندی؟ دوست داشتی چه کاره می‌شدی؟از خودت چیزی بساز. نمی دانستی.

گفتم پس همین الان می‌میری. سرت را بچرخان...مرگ در ده، نه، هشت ثانیه فرا می رسد.

گفتی دام‌پزشک. دوست داشتی دام‌پزشک شوی. پس دوست داری با حیوانات سروکار داشته باشی. برای این کار حتما باید بروی مدرسه.

گفتی خیلی باید درس بخونم.

یا می توانی بروی دانشگاه و مثل خر درس بخوانی یا این‌که بمیری.انتخاب کن.....

-از این‌جا برو و به زندگی حقیرت برس ولی یادت باشه من مواظبتم ریموند هسل و ترجیح میدم بکشمت تا این‌که ببینم هرروز سر این کار مزخرف میری تا چندرغاز دربیاری و بعد برگردی خونه و تلویزیون ببینی و پنیر بخوری. »

از فصل بیستم کتاب باشگاه مشت‌زنی (فایت کلاب)/ چالاک پانیک / ترجمه پیمان خاکسار

  • محمدجواد

چیزی هست در مالکیت یک کتاب

دوشنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۲، ۰۲:۳۶ ب.ظ

خودم تا چند وقت پیش عقیده ای به خرید کتاب نداشتم و بیشتر از کتابخونه یا دوستام کتاب می گرفتم. ولی خب چیزی که فهمیدم اینه که لذتی که توی خرید یک کتاب خوب و داشتنش هست توی خوندنش هم حتی نیست. حالا هی بگیم کتاب گرونه و اینا ولی خب تا حدی میشه صرفه جویی کرد و خرج کتاب کرد.  حسیه که پیشنهاد می کنم خودتون تجربه کنید :) البته هیچ وقت کتاب آشغال (که زیاد هم هست) نخرید تا پشیمون نشید.

از کتاب هایی که من تو این مدت گرفتم :«سومین پلیس» از فلن اوبراین ، «بالاخره یه روزی قشنگ حرف می زنم» از دیوید سداریس(و ترجمه ی پیمان خاکسار. به شدت توصیه میشه این کتاب!) و اتحادیه ی ابلهان از جان کندی تول.

شماره ی جدید مجله داستان هم منتشر شده(11). کلا مجله ی خوبی به نظر میاد. اگه بتونه کارش رو ادامه بده(ما که همشهری داستان رو دیگه رها کردیم. هم قیمتش خیلی بالاست هم این که کلا یه جوریه. البته هنوز ارادت داریم بهش و با رفقا نوبتی می خریمش!!).

درباره ی سومین پلیس و بالاخره یه روزی ... یادداشت خواهم نوشت. سومین پلیس رو که باید یالکل یک بار دیگه بخونم.

  • محمدجواد

چاق با کلاه سبز

سه شنبه, ۵ آذر ۱۳۹۲، ۰۶:۰۶ ب.ظ

«وقتی نابغه ای حقیقی در دنیا پیدا می شود می توانید او را از این نشانه بشناسید : تمام  ابلهان علیهش متحد می شوند.» جاناتان سویفت
«جنبه ی ویژه ی دیگری که البته در تمام موارد مصداق ندارد این است که جایگاه پرونده هایم در اجاره ی انواع و اقسام جانوران موذی است. البته باور دارم که طاعون خیارکی تقدیری است قرون وسطایی و معتبر ولی آن طاعون کجا و طاعون مضحکی که آدمی در این قرون وحشتناک می گیرد کجا.‌» (قسمتی از خاطرات ایگنیشس)

کتاب اتحادیه‌ی ابلهان نوشته ی جان کندی تول یکی از بهترین رمان های کمدی قرن بیستمه. من این کتاب رو بعد تعریف زیادی که مترجمش توی مجله داستان ازش کرده بود خریدم. شخص اول کتاب -ایگنیشس- یک پسر چاق و غیرعادی است که همیشه یک کلاه سبز بزرگ بر سرش می گذارد و  با همه چیز جنگ دارد. با تکنولوژی و چیز های جدید. من خودم فعلا کامل نخوندمش و زیاد حرف نمی زنم دربارش. این یه قسمتی از مقدمه مترجم درباره ی شخصیت ایگنیشس و این کتابه :

«ایگنیشس متخصص قرون وسطاست که تمام دنیا را از دریچه ی کتاب تسلای فلسفه بوئتیوس -فیلسوف قرون وسطایی- می بیند. تمام زندگی اش فلسفه بافی است و انزجار از جامعه ی آمریکا. از فرهنگ مصرف گرایی ،هالیوود ،دموکراسی و هرچیز آمریکایی دیگر بیزار است. هیچ کتابی مثل اتحادیه ابلهان جامعه ی مادی و پر از بی عدالتی و دورویی آمریکا را به این قدرت به تصویر نکشیده. ایگنیشس ناظر غیر منفعلی است برتمام حماقت ها و بی شعوری های محیط پیرامونش. آمریکای او همان است که نویسنده ی کتاب هم ماندن در آن را نپذیرفت و مرگ خودخواسته را انتخاب کرد.»
اتحادیه ی ابلهان / جان کندی تول / ترجمه ی پیمان خاکسار

  • محمدجواد