کران

دواش جز می چون ارغوان نمی‌بینم

کران

دواش جز می چون ارغوان نمی‌بینم

تا کدام اندیشه برون تراود و چه مایه ای داشته باشد.

آخرین مطالب

نزار

جمعه, ۳ شهریور ۱۳۹۶، ۰۳:۱۹ ب.ظ
لذت کشف کردن و غوطه خوردن در چیزهای جدید و اصیل بی اندازه است. نزار قبانی یکی ازین هاست. چندهفته پیش یادم نیست درست که با کدام شعرش پیدایش کردم ولی کلمات‌اش چنان لطیف و  شاعرانه بود که باران نرمی از احساسات و فکرها بر رویت فرو می ریخت. شاید بیست شعر بیشتر ازش نخواندم ولی هرکدام‌شان را لااقل بیست بار خوانده‌ام. شعر بلندی دارد با این مضمون که «ای کاش در عصر دیگری دوست ات می داشتم» :

بانوی‌ من‌ 
دلم‌ می‌خواست‌ در عصر دیگری‌ دوستت‌ می‌داشتم‌ 
در عصری‌ مهربان‌تر و شاعرانه‌تر 
عصری‌ که‌ عطر کتاب 
عطر یاس‌ْ و عطر آزادی‌ را بیشتر حس‌ می‌کرد !


سخنی است درباره‌ی جدا افتادگی عصر ما از عشق و دوست داشتن. و جدا افتادن شاعر از این منش و از این عصر ... :

دلم‌ می‌خواست‌ تو را در عصر دیگری‌ می‌دیدم‌ 
عصری‌ که‌ در آن‌
گنجشکان‌ ، پلیکان‌ها و پریان دریایی‌ حاکم‌ بودند 
عصری‌ که‌ از آن نقاشان‌ بود 
از آن موسیقی‌دان‌ها 
عاشقان‌ 
شاعران‌ 
کودکان‌
و دیوانگان‌ !

دلم‌ می‌خواست‌ تو با من‌ بودی‌
در عصری‌ که‌ بر گل ، شعر بوریا و زن‌ ، ستم‌ نبود 
ولی‌ افسوس‌ 
ما دیر رسیدیم‌ 
ما گل‌ِ عشق‌ْ را جستجو می‌کنیم‌ 
در عصری‌ که‌ با عشق‌ْ بیگانه‌ است‌

ولی افسوس .... ما دیر رسیدیم. شعر توصیف کننده‌ی خود است و نسخه‌ی کامل‌اش هم می‌توانید پیدا کنید و بخوانید. سخن نزارقبانی از کاویدن عشق در درون و بیرون ماست و توصیف محبوب و صحبت با او.
  • محمدجواد

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی